دندان کاغذی تنبل باش تا کامروا باشی!


خیلی به شخصیتم برخورد وقتی دیدم این فرد میانسال که قطعاً به زحمت می‌توانست بخواند و بنویسد، از بهداشت دهان‌ و لزوم توجه به مسواک زدن در متروی شلوغ ظهر یک روز تابستانی سخن می‌گفت. همان موقع تصمیم گرفتم با وجودی که دانشجوی سال‌های آخر پزشکی بودم به یک دندانپزشک مراجعه کنم و پرونده‌ای از وضعیت دهان و دندان‌ام درست کنم و مرتب پیگیری شوم.

شب نشده به سراغ یک دندانپزشک رفتم تا دهان‌ام را مورد معاینه قرار دهد. معاینات اولیه انجام شد. کشف دو سه دندان خراب و تاکید دندانپزشک بر لزوم یک جرم‌گیری، حاصل ویزیت نخست بود. پرکردنی‌ها و جرم‌گیری طی دو سه هفته‌ انجام شد. هم مسواک‌ام‌ و هم نخ دندان‌ام را از بهترین نوع موجود در بازار تهیه کردم و از آن به بعد روزانه سه‌بار مسواک می‌زدم و پس از هر بار مسواک دندان‌هایم را نخ می‌کشیدم. این تشریفات آن قدر مرتب و سر ساعت بود که حتی اگر غذا هم نمی‌خوردم، مسواک‌ام‌ را می‌زدم! مابین وعده‌های مسواک از دهان‌شویه استفاده می‌کردم تا کوچک‌ترین مجالی به میکروب‌ها برای جولان در دهان و میان دندان‌هایم ندهم. در شش ماه اول دو‌بار دیگر توسط دندانپزشک‌ام ویزیت شدم، هیچ مشکلی نبود. آن‌قدر از کیفیت رعایت اصول بهداشتی مطمئن شده بودم که تصمیم گرفتم ویزیت را یک‌سال به تعویق بیندازم. کاملاً مطمئن بودم که با این رویه دندان‌هایم را تا صد سالگی و رویش سری جدید حفظ خواهم کرد!
ده ماهی گذشت تا اینکه در سینما و هنگام خوردن قطعه‌ای شکلات در یکی از دندان‌های آسیا درد تیر‌کشنده‌ای احساس کردم. به خودم گفتم این نوع دردها ناشی از افزایش حساسیت دندان است و گذراست، اما چه گذرایی که نه یک‌ساعت، نه دو‌ساعت.... شش‌ساعت امانم را برید. حتماً خبری بود از نوع ناگوارش! شب را با مسکن سر کردم تا روز بعد که رفتم سراغ دندانپزشک محترم. او هم با جمله «پارسال دوست، امسال آشنا» به استقبالم آمد. موضوع را توضیح دادم و او هم معاینه را آغاز کرد. هنگام معاینه سر تکان می‌داد که بعید به نظر می‌رسید نشان تحسین باشد. بالاخره لب به سخن گشود: «دو تا از دندان‌های آسیا خیلی خراب‌اند، احتمالاً عصب‌کشی بخواهند. یکی از دندان‌های پیش هم که پوسیدگی سطحی دارد.» این جملات یعنی ریختن آب یخ بر پیکره آتشین من! باور نمی‌کردم که به‌رغم تمام وقتی که برای دندان‌هایم صرف کرده بودم به چنین عقوبتی دچار شوم. تا حدی به صداقت دندانپزشک‌ام مشکوک شدم. با این همه تن به درمان سپردم. یک دندان آسیای خراب با عصب‌کشی و دیگری با گذاشتن روکش اصلاح شد. دندان پیش هم ترمیم شد. از آن تاریخ تا امروز تصمیم بهتری گرفتم: روزی یک‌بار مسواک می‌زنم و حداکثر یک روز در میان نخ دندان می‌کشم. بعد از گذشت سه چهار سال هنوز حتی از آن حساسیت گذرا هم خبری نیست.
نویسنده: رهام رهگشای

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد